من فاطمم و 23 سالمه.(متولد 17 فروردین 1381)
توی یه خانواده معمولی در یزد به دنیا اومدم.اولین فرزند خانواده هستم:)
وقتی بزرگ شدم و فهمیدم که زندگی چیه عاشق نقاشی بودم . اینجوری بود که همیشه توی گوگل یا توی دفتر و کتاب ها تصویرا رو می کشیدم و رنگ آمیزیشون میکردم. حتی پسر عمم مسابقه نقاشی درون مدرسه ای داشت که من براش کشیدم و اونم انتخاب شد که بره تو ناحیه مسابقه بده ولی از اونجایی که من کشیده بودم نتونست بره.
خب همینجوری ادامه داشت تا وقتی رسیدم به کلاس نهم و قرار شد که انتخاب رشته کنم
خانواده من برخلاف اکثر خانواده ها دستمو توی انتخاب رشته باز گذاشته بودن. اونموقع انیمیشن زیاد کسی نمی رفت و کسی نمی شناخت.از اونجایی که به نقاشی و کارتون دیدن علاقه داشتم اینو تو یکی از مدرسه های شهرمون دیدم و رفتم ثبت نام کردم.
سه سال و رفتم و دانشگاه رو هم تهران قبول شدم.(هیچ کس فکر نمیکرد)
یه حرکت خیلی یهویی که تو دوران دانشگاه کردم این بود که تا ترم دو کارشناسی رفتم و بعد ول کردم.(ارررره ول کردم)چون دیدم تو دانشگاه چیزی یاد نمیدن و میخواستم کار کنم و درامد داشته باشم. کاری که میخواستم انجام بدم باید جوری میبود که رفت و آمد نداشته باشه و هزینه جا و مکان هم نداشته باشه و ربط داشته باشه به تصویرسازیو نقاشی و...
پسسسس تصمیم گرفتم برگردم شهرمون و یه آنلاین شاپ بزنم ...
ترس داشتم از شروعش مثل خیلیا ولی پا گذاشتم رو ترس و شروع کردم.تحقیق کردم و دنبال چاپخونه گشتم و چیزهایی که باید برای استیکرشاپ انجام میدادم و دادم.
این کار یه سرمایه زیادی میخواست مثل همه آنلاین شاپا. با خانواده درمیون گذاشتم و گفتن حمایتت می کنیم و نگران نباش.
برای اسم گذاشتن شاپم هم یه معضلی بود که یادم اومد بابام از اسم مینا خوشش میاد ، برای همین اسم مینا رو گذاشتم (بهترین مشوق و همراهم بابامه)
اینا رو گفتم که فکر نکنی منی که تونستم اینکار رو بکنم خیلی راحت شروع کردم ، نه خیلیم با ترس و لرز شروع کردم و از آیندش که نشه میترسیدم .
هر چی که دلت میگه رو انجام بده و شروع کن و پاش وایسا.
مرسی که از تصویرسازی و دنیای من حمایت میکنی و همین حمایت ها و عشق دادنا برگرده به مسیر زندگیت و زندگیت هر روز بهتر از دیروزت بشه
دوستتون دارم
فاطمه